جدول جو
جدول جو

معنی پل پا - جستجوی لغت در جدول جو

پل پا
از توابع دهستان خانقاپی شهرستان سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ / پِ یِ)
عرقوب. پی پاشنه. رجوع به پی (بمعنی عصب) شود: عقبه، پی که از آن زه سازند. (منتهی الارب).
- پی پاخشک، آنکه دیر از کاری بازآید
لغت نامه دهخدا
کبوتری را گویند که بر روی استخوان کف پایش پرهای فراوان موجود باشد پرپای مسرول ورشان. توضیح باید دانست که استخوان کف پا در پرندگان بطور عمود بر پنجه ها قرار گرفته و ظاهرا بجای استخوان ساق مینماید. خرخاکی خرخدا حمارالبیت پر پایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیل پا
تصویر پیل پا
قدح بزرگ شرابخوری
فرهنگ فارسی معین
کبوتر یا مرغی که پاهایش از پر پوشیده است
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در حوزه ی شهرستان سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
تجمع گاوان به هنگام برخورد با جسد گاوی که توسط جانوران دریده
فرهنگ گویش مازندرانی
نخی است که در دام گذاری جهت صید اردک های وحشی مورد استفاده
فرهنگ گویش مازندرانی
جهش پرش، جهش ماهی در دام یا بیرون آب، پرپر
فرهنگ گویش مازندرانی
آت و آشغال
فرهنگ گویش مازندرانی
پشت سر
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی که پایش معیوب است چلاق
فرهنگ گویش مازندرانی